خوابهای دزدیدهشده: وقتی شبهای شهر پر از بیداری است
شب، زمانی است که شهر آرام میگیرد و چراغهای خیابانها کمسو میشوند، اما درون خانهها هنوز بیداری موج میزند. در دل این شهرهای شلوغ، خوابهای بسیاری دزدیده میشوند؛ خوابهایی که میان سروصدای ماشینها، اضطرابهای مالی و دغدغههای روزمره گم میشوند. چراغها خاموشاند، اما ذهنها همچنان در حرکتاند، نمیخوابند، نمیایستند.
آدمها در این شهرهای پرجمعیت بهسختی خواب پیدا میکنند. خیابانها پر از ترافیک است و روزها پر از مشغله. یکی فکر وام بانکیاش را میکند، دیگری نگران امتحان فردای بچههایش است و آن بعدی با فشار کاریِ نشسته بر دوش خود دستوپنجه نرم میکند. وقتی شب میرسد، بهجای استراحت، این فکرها شروع به تاختوتاز میکنند. ساعت از نیمهشب گذشته و آنها هنوز به سقف خیرهاند.
بیخوابی در شهر، یک اپیدمی است. آمارها میگویند که درصد زیادی از مردم شهری، خواب کافی ندارند. ترافیکهای طولانی، ساعات کاری بیشازحد و فشارهای مالی، همه دستبهدست هم دادهاند تا خواب شبانه را از چشمان شهرنشینان بگیرند. دیگر آن روزهایی که با طلوع خورشید بیدار میشدند و شبهنگام با آرامش به خواب میرفتند، خاطرهای دور است.
اما چرا مردم در این شهرهای شلوغ کمتر میخوابند؟ شاید دلیل اصلیاش چیزی بیش از سروصدا و ترافیک باشد. در دل هر بیخوابی، نگرانیهایی نهفته که ریشه در فشارهای اجتماعی و اقتصادی دارد. یکی با ترس از نرسیدن به آخر ماه میخوابد و دیگری با دغدغههای شغلیاش. این اضطرابهای بیوقفه مانند تیکتاک ساعت، ذهن را مدام درگیر نگه میدارد.
شبها، وقتی همه خوابند، کسانی هستند که هنوز بیدارند؛ شاید روی تخت، شاید در خیابانهای خلوت. بیدار ماندنهای شبانه گاهی پناهگاهی است برای فرار از روزهای پر هیاهو. جایی که آدمها با خود خلوت میکنند، در تاریکی فکر میکنند و شاید حتی به خیال خوابهای بهیغما رفته فرو میروند.
این بیخوابیها البته بینتیجه نیست؛ خوابهای دزدیدهشده تاثیراتی عمیق بر زندگی فردی و اجتماعی دارند. خستگی مزمن، کاهش تمرکز و ناتوانی در انجام کارهای روزانه تنها بخشی از پیامدهای این کمخوابی است. شهر، هر روز بیشتر شبیه به یک ماشین سنگین و خسته میشود و آدمها مانند چرخدندههایی هستند که با انرژیهای تمامشده در آن میچرخند.
بیخوابی شاید بهظاهر امری ساده به نظر برسد، اما واقعیت این است که خوابهای دزدیدهشده، نشانهای از یک مشکل بزرگترند؛ مشکلاتی که ریشه در زندگی شهری، فشارهای روزمره و استرسهای اجتماعی دارند. وقتی شهر شلوغ و زندگی پر از دغدغه است، خواب هم به یک کالای نایاب تبدیل میشود؛ چیزی که با همه تلاش، به دست نمیآید.
شاید وقت آن رسیده است که در میان هیاهو و ترافیک، کمی از سرعت کم کنیم و بهدنبال خوابهای دزدیدهشدهمان بگردیم. شهر، اگر کمی آرامتر بود، شاید شبها هم به آرامش بیشتری میرسید و آدمها دوباره طعم شیرین خواب را در میان تاریکی و سکوت میچشیدند.
۴۷۲۳۲